افکار روزانه ی یک دیوانه
دروغ گفتن کار راحتی نیست...البته برای بعضیا...
یادمه اولین باری که دروغ گفتم، خیلی زجر کشیدم...
اما جالبه چون تجربه کافی نداشتم و فکر میکردم که خیلی زود لو میرم...
اما الان انقدر راحت در مورد احساساتم دروغ میگم...عین آب خوردن شده...
خواهشمندیم از دادن انرژی مثبت و دلداری خودداری فرمایید..
(یه مشکلی داره جمله بالا،نمیدونم...اما خلاصه این که الکی دل بعضی هارو خوش نکنین...)
مثلا فکر کن خود طرف میدونه چندماه بیشتر زنده نیست، اما تو هی بهش میگی حل میشه حاجی...)
خو برادر من نگو، بچه که نیس...به خدا همون بچه ام میفهمه...
داشتیم بچه ی 4سالگی که مرگ خانواده شو ازش قایم کردن...در حالی که کاملا یادش بوده...میخواین چیو قایم کنین؟ این که کل خانواده اش جلو چشمش مُردن؟ الکی به مردم دروغ نکین...الکی دلداری ندین...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |